Tag Archive | تصویر

وقتی می شکند درست مثل آن است که

وقتی می شکند درست مثل آن است که با دست شکسته بنویسی، با پای شکسته بدوی و با دهان شکسته آواز بخوانی. وقتی می شکند و تکه تکه هایش روی صورتت پرت می شود، زخم می زند، در چشمانت می نشیند و از خون مردمکت می نوشد. فکرت را می خراشد و ….تمام می شود. […]

اشباح سرخ (بخش 2 از 31)ا

2 آوار که می شوی از انتظار ماه که داس بر میخهای کوبیده ی خواب می زند و ستارگانمان را پنج پنج در پنجه های عقاب می چکد نه زوزه می کشی صدای مرا، نه نفس در خش خش خشابهای خزان اینجا شبح خزیده لای شعور اسب و شیهه ی مرده مادیان مرا تکرار می […]